گفتم «برای این چند روز باقیمونده تا عید، گفتند باید دورکاری کنی. میدونی برای دورکاری تولید محتوا چی لازم داری؟»
با لبخند گفت «حالا یه کاری میکنیم دیگه.»
فکر کردم میخواد سعی کنه باهوش یا بامزه بهنظربرسه؛ پرسیدم «هومآفیس داری؟»
جواب داد «هوم دارم. آفیس ندارم!»
اکثر شرکتها و آژانسهایی که در حوزه دیجیتال مارکتینگ و مدیریت پیجهای اینستاگرام و طراحی پوستر و کارت ویزیت و ست اداری و کپیرایتینگ میشناسم، به طور مداوم و متناوب، از نیروهای فریلنسر دورکار برای کارهاشون استفاده میکنن. به این ترتیب کاملا با عرف دورکاری آشنا هستند. این باعث میشه که نیروهای ثابتشون هم گاهی اجازه پیدا میکنن خونه بمونن تا هروقت دوست دارن از خواب بیدار بشن، یا لباس راحت بپوشن، یا موسیقی گوش کنن… خلاصه دورکاری تولید محتوا بسیار متداوله.
اون آدمهایی که فریلنسر هستند یا دورکار هستن، به این طرز کارکردن عادت دارن… یا هومآفیس دارن، یا به هر شکل، شرایط خونهشون برای دورکاری مساعده.
حالا مسئله چی بود؟
قبل از پیوستن به موسسه، تولید محتوا نکرده بود. با این حال با حقوق کم راضی شده بود استخدام بشه تا بتونه در حوزه تولید محتوا مهارت کسب کنه… اما به مرور زمان فهمیده بود اونقدری که انتظار داشته، آزادی عمل و انتخاب نداره و خیلی از چیزها رو اجازه نداره با سعی و خطا یادبگیره. پس مونده بود با یه شغلی که انتظاراتش رو براورده نمیکرد…
وقتی تعطیلیهای کرونا در اسفند ۹۸ شروع شد، رییسِ موسسه ترجیح داد که با دورکاری نگهش داره.
رسیدیم به اینجا که گفت «هوم دارم، آفیس ندارم».
سنش کم بود: حدود ۲۵… فرزند بزرگ خانواده بود با اختلاف سنی زیاد. یعنی بچههای خیلی کوچیکتر از خودش داشتند توی خونه. درواقع در هوم پدر و مادرش زندگی میکرد.
توصیفی که از شرایط کار کردنش در منزل ارائه کرد این بود:
- مدرسهها تعطیلاند و بچهها خونهاند.
- خونه خیلی بزرگ نیست و برای خودش اتاق مستقل نداره.
- اصولا هم تحت فشار، بهتر کار انجام میده!
علاوه بر همه اینها، وقتی نیروی غیرحرفهای میگیری، باید بدونی که احتمالا توی خونهشون، ابزار حرفهای لازم برای انجام کارهات رو نداره…
ضمنا حتی اگر داشته باشه هم، وقتی داره با حقوق حداقلی کار میکنه، هیچ دلیلی نداره از وسایل خودش برای دورکاری استفاده کنه.
خوشبختانه در گام اول، موسسه پذیرفت که تجهیزات کار نیروهای دورکار رو براشون تامین کنه. ولی در گام بعدی، یعنی شب عید که باید حقوق و عیدی رو پرداخت میکردند، مدیر موسسه احساس کرد خیلی بابت تامین تجهیزات به همهشون لطف کرده!
عیدی که ندادند هیچ، حقوق رو هم نصفه پرداخت کردند و به جای اینکه تقاضا کنند که همه شرایط رو درک کنند، در یک جلسه مجازی در اسکایپ، همه رو تهدید کردند به اینکه اگر کسی ابراز نارضایتی کنه، باید موسسه را ترک کنه!
خوب طبیعتا یکی از اولین کسانی که اخراج شد، همین آدم بود که قبل از این هم از کارش ناراضی بود.
به این ترتیب برای دورکاری به هومآفیس نیاز پیدا نکرد!
همون کسی که نگران بود خونه بودن خواهر و برادرهاش مزاحم کار کردنش بشه، بیکار شد و نشست توی خونه کنار کوچیکترها تا یه شغل دیگه پیدا کنه.
نوشتههای مرتبط: