سوسک کوچک و نشانک ضعیف و سوسک صنفی در آینده پژوهی

سوسک کوچک نشون میده که بعد از آخرین سمی که ریخته شده، باز هم سوسک جدید به دنیا اومده… پس چرا از کوچیکه بیشتر نمی‌ترسیم؟!

سوسک کوچک و بزرگ نداره. به قول یکی از رفقا:

یه سوسک خوب، یه سوسک مُرده است!

ولی قبول دارین که به نظر اکثر آدم‌ها سوسک کوچک کمتر ترسناکه؟

خیلی‌ها سوسک‌های کوچک رو خودشون بدون ترس و نگرانی می‌کشند، اما از دیدن سوسک بزرگ می‌ترسند، جیغ می‌کشند، فرار می‌کنند… عجیب هم نیست؛ چون کوچیکه رو راحت‌تر میشه کشت. هم تلفاتش خیلی دراماتیک نیست، هم به اندازه بزرگ‌ها فرز نیست، هم کلا به لحاظ ابعادی، حشره قابل پذیرش‌تریه.

ولی سوال اینجاست:

یه سوسک بزرگ که آهسته راه می‌ره و به نظر می‌رسه عمرش رو کرده ترسناک‌تره، یا یه سوسک بزرگ فرز، یا یه سوسک کوچیک؟ به نظر من سوسک بزرگ فرز به همون دلیل ترسناکه که باید از کوچیکه ترسید! چرا؟

اون سوسک پیره که هیچی. احتمالا بچه مچه هم دیگه نمی‌ذاره. ولی اون که فرزه، احتمال اینکه تخم‌ریزی کنه هست… و اگر تخم بذاره، چی به دنیا میاد؟ سوسک کوچک!

به این ترتیب سوسک کوچک نه تنها تازه به دنیا اومده و آینده داره و مدارج هرچه وحشتناک‌تر شدن رو طی خواهد کرد، بلکه مامان و باباش هم همون حوالی وجود دارند. ضمن اینکه سوسک‌ها معمولا تکی به دنیا نمیان…

سوسک کوچک به جای نشانک ضعیف

نشانک‌های ضعیف در آینده‌پژوهی تقریبا به همین دلایل بالا خطرناک هستند.
یه یاداوری می‌کنم که نشانک به جای سیگنال ترجمه شده. یعنی وقتی می‌گیم نشانک ضعیف، منظورمون سیگنال ضعیفه!
نشانه‌های بزرگ و نشانک‌های قوی معمولا به این دلیل بزرگ نامیده می‌شند که به چشم میاند و قابل رصد کردن هستند و عده بیشتری در سراسر دنیا درباره‌شون بحث می‌کنند و مطلب می‌نویسند و تحقیق می‌کنند. اما نشانک‌های ضعیف، اون‌هایی هستند که ممکنه در اولویت مناسب قرار داده نشند و بعدها به معضلات جدی تبدیل بشند.
در کسب‌وکارها هم همینه. خیلی از مشکلات رو فکر می‌کنیم این‌ها سوسک‌های کوچولو هستند و می‌زنیم له می‌کنیم، بدون اینکه یادمون باشه همین کوچولو، تعداد زیادی خواهر و برادر داره…!

سوسک صنفی و نشانک صنفی

وقتی یه همسایه میگه سوسک دیده، شما هم به فکر می‌افتید که سم بریزید. نه؟ چون این خواهر و برادرها، فقط که از یک چاه بیرون نمیاند! بقیه همسایه‌ها هم احتمالا با همین سوسک‌های ریز مواجه خواهند شد…
به همین ترتیب وقتی در یک صنف نشانک‌های ضعیف دیده میشه، همه اهالی اون صنف باید به تکاپو بیفتند تا مطمئن بشند که این نشانک ضعیف، مصداق همون سوسک کوچک نباشه. بنابراین میشه به عنوان یه عبارت تخصصی، سوسک صنفی رو هم پیشنهاد داد.

نوشته‌های مرتبط:

همتاگزینی در آینده پژوهی ربطی به ازدواج ندارد!

برای امتحان آینده پژوهی دنبال عبارت همتاگزینی میگشتم. اما با سایتهای متعددی آشنا شدم که برای انتخاب همتا در ازدواج ساخته شدند!

برای امتحان آینده پژوهی دنبال عبارت همتاگزینی می‌گشتم. با سایت‌های متعددی آشنا شدم که برای انتخاب همتا در ازدواج ساخته شدند!
خوشبختانه گوگل با تمام هوشمندی که داره، هنوز انقدر هوشمند نیست که نتایج سرچ من را با سرچ همکلاسی‌های دیگه انقدر متفاوت نشون بده که اونها همین را نبینند. بنابراین اکثرا به این نتیجه رسیده بودند که همتاگزینی ترجمه کاملا نامناسبیه چون اصلا وجود خارجی نداره! البته در گیر و دار این گشتن‌ها کسی برای ازدواج ثبت نام نکرد؛ یا اگر کرد، به ما نگفت.

بدسلیقگی در گزینش

یه کمی هم به نظرم همکلاسی‌ها بدسلیقگی کردند. نه در رابطه با همتاگزینی، بلکه در انتخاب سایت‌هایی که ممکن بود بهشون راه را نشن بده. مثلا مرکز پژوهشهای مجلس یک مقاله داره که به همتاگزینی درش اشاره شده. اگرچه خوندن یک مقاله طول دراز برای آشنایی با یه همچین عبارتی چنگی به دل نمیزنه، ولی بالاخره برای یادگرفتن یک روش، راهیه برای خودش.
یه سایت دیگه که در یک خط توضیح داده همتاگزینی چیه، دیکشنری آنلاین آبادیسه.

همتاگزینی چیه؟

در یکی از مراحل پیشرفته دلفی، خبره ها، خبره‌های دیگه رو معرفی می‌کنند. به این ترتیب دوتا اتفاق می افته:

۱- مشخص می‌شه که خبره‌های مرتبط با موضوع مورد پژوهش چه کسانی هستند.

۲- مشخص می‌شه که هر کدوم از افرادی که به عنوان خبره شناخته می‌شوند، با چه تخصص‌هایی معرفی می‌شوند. این دومی به این دلیله که ممکنه تخصص شناخته شده از یک کارشناس، چیزی باشه، ولی کارشناس‌های همتای خودش بدونند تخصص‌های دیگری هم داره یا با جزئیات بیشتری تخصصش را معرفی کنند.

خلاصه یه همچین چیزیه و خیلی هم عجیب نیست. توی عکس نوشتم که معادل انگلیسیش چیه. توی لینکی هم که به آبادیس دادم انگلیسیش هست.
ترجمه‌های عبارات تخصصی آینده پژوهی بعضا عجیب هستند. اما همونطور که در مورد نشانک ضعیف هم نوشتم، همین که ترجمه میشه از نشدنش بهتره.

با همتاگزینی با گالیله چه کار می‌شه کرد؟

کارکرد اصلیش در اینه که به اشباع نظری برسید. یعنی ببینید که معرفی خبره‌های موضوع مورد نظر، دارند تکراری می‌شوند. خوب این چه خاصیتی داره؟ بعدا می‌تونید استناد کنید که همه خبره‌ها همین را میگن.

ولی اگه همه یک چیز را نگن چی؟ خیلی بعیده که این اتفاق بیفته. قاعدتا اگر نظر خبره‌ها چندپاره باشه، یعنی هنوز همتاهای خودشون را خوب نگزیدند! بالاخره هرچی که باشه علمه و از چارچوب نظری مورد پذیرش دانشمندان خارج نیست؛ همون چیزی که بهش می‌گن پارادایم. بنابراین نهایتا ممکنه سه چهار نظر پرتکرار در بین همه خبره‌ها وجود داشته باشه که باز هم انحراف هستی‌شناختی از هم نمی‌تونند داشته باشند.

چرا؟ چون مثلا همون موقع که فکر می‌کردند زمین صافه هم همه فکر می‌کردند صافه. صاف نبود، ولی از نظر دانشمندان صاف بود. برای همین گالیله هم نتونست همتای خودش را برگزینه. طول کشید.

اینکه چرا گالیله برای به کرسی نشوندن اکتشافاتش مبارزه نکرد، خودش یه بحث دیگه است.

در روش تحقیق چطور؟

البته همیشه هم این نیست. ولی خلاصه چه حرف راست چه حرف ناراست را میتونند با همتاگزینی سبز کنند.

در دلفی و در سایر روش‌های تحقیق، زمانی به کار می‌ره که اطلاعات کافی و ادبیات دقیقی پیرامون موضوع مورد نظر وجود نداره. پس حرفی هم برای به کرسی نشوندن وجود نداره. این روش را استفاده می‌کنند تا نظرهای پراکنده تعداد زیادی خبره را داشته باشند و از کنار هم نشوندن نظرها، ادبیات یک علم را غنی کنند. مسلما نیاز به مکاتبه و صبر و حوصله داره و بسیار زمان بره.

نوشته‌های مرتبط:

نشانک ضعیف در آینده پژوهی یا همان سیگنال ضعیف !

شاید نشانک ضعیف در آینده پژوهی به جای سیگنال استفاده بشه و طوری هم نباشه. خود ما هم برای پاس کردن امتحان آینده پژوهی ازش استفاده کردیم!
اما بعید میدونم نشانک را بشه جای دیگه هم راحت استفاده کرد. آیا میشه مثلا گفت نشانکهای رادیویی؟

وقتی علائمی در محیط دیده بشه که خلاف روندهای متداول گذشته است، سازمان‌هایی که مراقب تغییرات محیطی هستند، اون‌ها را ثبت میکنند تا در صورت تکرار، بهشون واکنش مناسب نشون بدهند. در آینده پژوهی به این علائم نشانک گفته می‌شه. به همین دلیل نشانک ضعیف در آینده پژوهی یک مفهوم پر کاربرده.

کدوم سازمانها با نشانک ضعیف سر و کار دارند؟

توضیح۱: این علائم محیطی می‌تونند رویدادهای غیرمنتظره یا اقدامات دور از انتظار بازیگران محیط باشند.

توضیح۲: و بازیگران محیط می‌تونند جمعیت مصرف‌کنندگان، سازمان‌های بزرگ، حکومت‌ها، سیل خریداران تازه و نظیر اینها باشند.

این دو خط بالا کاملا واضح بود، اما نوشتم که بگم سازمان‌هایی که مراقب محیط هستند، لزوما دولتی و پژوهشگاه و دانشگاه و سازمان خارق العاده‌ای نیستند. نشانک‌ها را بررسی می‌کنند تا هم فرصت‌ها را شناسایی کنند، هم تهدیدهایی را که متوجه نقاط ضعفشون هست پیش‌بینی کنند و برای رقابت یا فرار از عرصه‌های جدید، تصمیم بگیرند.

هر کاروکسبی دائم مشغول پایش محیطه و سیگنال‌های محیط را دریافت می‌کنه. فقط اونی که ضعیفتره، ممکنه نشانک ضعیف را نگیره یا در تحلیلشون اشتباه کنه یا اینکه جدیشون نگیره و واکنشی بهشون نده.

برای نشانک رادیو چی بگیم؟

شاید سیگنال از ساین اومده باشه، شاید هم برعکس. نمی‌دونم کدوم از کدوم مشتق شده، اما ذهنیتی که از ساین دارم، اینه که برای چیزهای ملموس هم به کار میره، در حالی که سیگنال را نمی‌شه دید. سیگنال در مخابرات و مثلا برای موج به کار می‌ره که ناملموسه. مثل سیگنال رادیویی. اما نشانک که احتمالا از نشانه اومده، حس ناملموس بودن نمیده. آیا می‌شه مثلا گفت نشانک‌های رادیویی؟

شاید نشانک ضعیف در آینده پژوهی به جای سیگنال استفاده بشه و طوری هم نباشه. خود ما هم برای پاس کردن امتحان آینده پژوهی ازش استفاده کردیم! هرچند که اکثرا متوجه نشده بودند که این همون سیگنال ضعیف بوده! اما بعید می‌دونم نشانک را بشه جای دیگه هم راحت استفاده کرد.

نشانک ضعیف را قبلا می‌تونستید در متن‌های معتبر آینده پژوهی پیدا کنید

علاوه بر اینکه در کتاب‌های آینده پژوهی دارند از عبارت نشانک ضعیف به جای سیگنال ضعیف استفاده می‌کنند، می‌تونید ردپای این استفاده را در اینترنت هم در متن‌های معتبری ببینید.

  • مثلا در نشریه علمی آموزشی آینده پژوهی پژوهشگاه شاخص پژوه. لینک دانلود پی دی اف مجله و شماره ای که در اون در مورد نشانک خونده بودم را گذاشته بودم که متاسفانه دیگه لینکش موجود نیست.
  • یا مثلا در یک نسخه از ماهنامه آینده پژوهی که در سال نود و سه منتشر شده و متاسفانه لینک مستقیمش دیگه وجود نداره ظاهرا. ولی خود ماهنامه را می‌تونید در این لینک ببینید: ماهنامه نامه آینده پژوهی

نشانک به جای سیگنال

فکر می‌کنم در ترجمه نشانک ضعیف، به کاربرد نشانک در سایر حوزه‌های تخصصی خیلی فکر نشده. مثلا تلویزیون نشانک نمیده یا آنتنم نشانک نداره!

ضمن اینکه اون ک در پایان نشانک فکر می‌کنم ک تصغیره. اگرچه مطمئن نیستم، اما یکی از ک های پر تناوب در پایان کلمات، برای کوچک کردن به کار میره. یعنی نشانک، می‌تونه به معنی نشان کوچک فهمیده بشه. اینکه چرا سیگنال باید یاد نشان کوچک بندازه را هم نمی‌دونم.

شخصا پیشنهادی برای ترجمه سیگنال ندارم. برای همتاگزینی هم نداشتم! ولی اگر بلدید، در مقاله‌هایی که می‌نویسید استفاده کنید تا جا بیفته.

نوشته‌های مرتبط: