فیلم ایده اصلی
فیلم ایده اصلی پرخرجه: نه با جلوههای ویژه، بلکه با انتخاب لوکیشنهای گرون.
چرا لوکیشنها گرون هستند؟
چون داستان درباره رقابت چند شرکته که قراره یک پروژه عمرانی رو با کمک یه شریک اسپانیایی در جزیره هندورابی انجام بدهند. صحبت میلیونها دلار سرمایهگذاری و پیمانکاریه. پس تمام قرارمدارها و هتلرفتنها و سفرهای خارجی، باید در شأن جیب صاحبان اون شرکتها و مشاورانشون باشه.
رقابت سر چیه؟
بردن مناقصه: قراره فقط یه شرکت برنده مناقصه و شریک شرکت اسپانیایی بشه.
رقبا کی هستند؟
دو شرکت هستند که رقابت اصلی بین اونهاست: یکی با مدیریت مریلا زارعی، یکی با مدیریت بهرام رادان.
بعدا مهرداد صدیقیان هم به عنوان رقیب دیگری وارد میشه.
اگر فیلم ایده اصلی رو ندیدین
از اینجا به بعد این نوشته داستان فیلم رو لو میده.
رقابت چطوری توسعه پیدا میکنه؟
هر دو شرکت:
- مشاوران معتمدی دارند،
- اطلاعات حقوقی بهروزی دارند،
- ارتباطات موثری دارند،
- پشتوانه مالی قوی دارند،
- در کارشون متخصص هستند
اما مشکلشون اینه که مریلا زارعی و بهرام رادان، با هم خصومت شخصی دارند. کدومشون در این کشمکش قویتره؟ مریلا زارعی. چرا قویتره؟ چون هم سابقه شرکتش بیشتره، هم ثروتمندتره، و هم مشاوران بهرام رادان رو میخره!
ولی آیا مریلا زارعی برنده میشه؟ بله و خیر.
فریلسنرهای سهدوزهباز
چطور کسی که مشاور رقیبش رو اجیر میکنه و با پول بیشتر، ازش میخواد که به کارفرماش خیانت کنه، میتونه دیگه به چنین کسی اعتماد کنه؟
در این فیلم، این مشاوران معتمد، معتمد نیستند. دودوزه هم بازی نمیکنند. سهدوزه بازی میکنند:
یه رقیب قدر ثروتمند دارای ارتباطات پیچیده رو وارد بازی میکنن.
از سهجانبه به دوجانبه
خوب طبیعتا کارفرمایی که میبینه مشاور رقیبش به کارفرمای خودش خیانت کرده، از اول براشون بپّا میذاره تا مراقب باشه به خودش هم خیانت نکنند. بنابراین از داستانشون سردرمیاره. پس حالا که همهچی رو دارند میبازند، میره با همون رقیب قدیمیش اعتلاف میکنه و رقابت دوباره دوقطبی میشه. چون با وجود رقابتی که با هم دارند، به نفعشونه که با هم باشند.
ولی دلیلی نداره این مشاوران فریلنسر که دستشون به هیچ منبعی جز منابع بیانتهای مالی و ارتباطی کارفرمایانشون بند نیست، و فکر میکنند که میتونند کارفرما رو دور بزنند، در جریان این اعتلاف قرار بگیرند. درسته؟
برنده مناقصه
انتظار دیگری هم نمیشه داشت… برنده بدون کارشناسی برنده شد.
از ابتدا دسترسی هر دو رقیب اصلی به کارشناس پروپوزالهای مناقصه، خیلی راحت وجود داشت. بعدا هم که تصمیمات تازه گرفتند، باز رفتند با روشهایی تحت تاثیر قرار دادنش.
نامگذاری فیلم ایده اصلی
استفاده از کلمه ایده برای نامگذاری فیلمی که تا این حد به رقابت کسبوکاری و زدوبند و اینداستانها اشاره داره، به نظرم کمی از عمق فاجعه کم کرده.
بارها در فیلم مطرح میشه که ایده اصلی مال بهرام رادان بوده. ولی چیزی که تا پایان دیده میشه اینه که نهایتا صاحب ایده اصلی پروژه عمرانی برنده نمیشه. اگه دیر میجنبیدند یا بازی رقیبشون رو نمیخوندند یا از خیانت دوستان قدیمیشون – یعنی همون مشاورهای معتمدشون – باخبر نمیشدند، یا اگه از رقابت دست میکشیدند، مهرداد صدیقیان طی چند روز وارد میشد و برنده خارج میشد…
شاید اسم ایده اصلی برای فیلم ایده اصلی دقیقا اشاره کرده به همین: ایده اصلی، اونه که باعث میشه اون پشتمشتها کارها پیش بره، کسی هم نفهمه کی برد و چی شد…